شهید علی شالچی
بی مقدمه گفت: «امام رضا علیه السلام را در خواب دیدم. خیلی مشتاق زیارت آقا بودم. مژده دادند. علی جان خودت را آماده کن. منتظر باش که به زودی به...

بی مقدمه گفت: «امام رضا علیه السلام را در خواب دیدم. خیلی مشتاق زیارت آقا بودم. مژده دادند. علی جان خودت را آماده کن. منتظر باش که به زودی به ما ملحق می شوی.
شهید علی شالچی
- سکوت، تاریکی شب، خاک عراق. چهارصد متر را سینه خیز آمده بودیم. علی ایستاد. عرق سرد روی پیشانیش نشست. اشاره کرد به پایش. رفته بود روی مین ضد نفر. همیشه شهادت آرزویش بود ولی از خدا خواست عملیات شناسایی لو نرود. نفس در سینه مان حبس شده بود. درازکش، آرام، پایش را بلند کرد. مین عمل نکرد!
خندیدم و گفتم: نور بالا می زنی علی چی شده؟
بی مقدمه گفت: «امام رضا علیه السلام را در خواب دیدم. خیلی مشتاق زیارت آقا بودم. مژده دادند. "علی جان خودت را آماده کن. منتظر باش که به زودی به ما ملحق می شوی."
روزهای گرم مرداد سال 61 ،منطقه قلاویزان،آماده و منتظر. مین اما اینبار عمل کرد .

عکس حرم مطهرامام رضا علیه السلام
8634فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز حرم مطهرامام رضا علیه السلام

زائر حرم امام رضا علیه السلام
7963دولت دراین سرا و گشایش دراین در است ... السلام علیک یا انیس النفوس یا علی بن موسی الرضا(ع) #امام_رضا_علیه_السلام #حرم_امام_رضا_علیه_السلام #حرم_مطهر_رضوی

دربانان حرم مطهر امام رضا علیه السلام
9693از رهگذر خاک سر کوی شما بود؛ هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد