نماز عید
مأمون از حضرت درخواست کرد که با مردم نماز عید بگذارد تا با ...

مأمون از حضرت درخواست کرد که با مردم نماز عید بگذارد تا با ایراد سخنرانی وی، آرامشی به قلبشان فرو آید و با پی بردن به فضایل امام، اطمینان عمیقی نسبت به حکومت بیابند.
امام(ع) به مجرد دریافت این پیام، شخصی را نزد مامون روانه ساخت تا به او بگوید مگر یکی از شروط ما آن نبود که من دخالتی در امر حکومت نداشته باشم. بنابراین مرا از نماز معاف بدار. مامون پاسخ داد که من میخواهم تا در دل مردم و لشکریان، امر ولایتعهدی رسوخ یابد تا احساس اطمینان کنند و بدانند خدا چگونه تو را بدان برتری بخشیده است.
امام رضا(ع) دوباره از مامون خواست تا او را از آن نماز معاف بدارد و در صورت اصرار، شرط کرد که من به نماز آن چنان خواهم رفت که رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع)با مردم به نماز میرفت.
مامون پاسخ داد که هرگونه میخواهی برو.
از سوی دیگر، مامون به فرماندهان و همه مردم دستور داد که قبل از طلوع آفتاب بر در منزل امام اجتماع کنند. از این رو، تمام کوچهها و خیابان ها مملو از جمعیت شد. از خرد و کلان، از زن و مرد همه با اشتیاق گرد آمدند و همه فرماندهان نیز سوار بر مرکبهای خویش در اطراف خانهی امام به انتظار طلوع آفتاب ایستادند.
همین که آفتاب سر زد، امام(ع) از جا برخاست، خود را شستوشو داد و عمامهای سفید بر سر نهاد. آنگاه با معطر ساختن خویش با گامهایی استوار به راه افتاد. امام از کارکنان منزل خویش نیز خواسته بود که همین گونه به راه بیفتند.
همه در حالی که امام را حلقه وار در برگرفته بودند، از منزل خارج شدند. امام سر به آسمان برداشت و با صدایی چنان نافذ چهار بار تکبیر گفت که گویی آسمان و در و دیوار شهر تکبیرش را پاسخ میگفتند. فرماندهان ارتش و مردم که منتظر ایستاده و خود را به بهترین وجهی آراسته بودند. امام با اطرافیانش پابرهنه از منزل خارج شد، لحظهای دم در توقف کرد و این کلمهها را بر زبان جاری ساخت:
«الله اکبر، الله اکبر علی ماهدانا، الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمة الانعام، و الحمدلله علی ما اولینا».
امام اینها را با صدای بلند میخواند و مردم نیز هم صدا با او تکبیر میگفتند. شهر مرو، یکپارچه تکبیر شده بود و مردم تحت تاثیر آن شرایط به گریه افتاده، شهر را زیر پای خود به لرزه انداخته بودند.
چون فرماندهان ارتش و نظامیان با آن صحنه مواجه شدند همه بیاختیار از مرکبها به زیر آمدند و کفشهای خویش را هم از پایشان درآوردند.
امام به سوی مصلی نماز حرکت کرد ولی هر ده قدمی که به پیش میرفت، میایستاد و چهار بار تکبیر میگفت. گویی که در و دیوار شهر و آسمان همه پاسخش میگفتند.
گزارش این صحنههای مهیج به گوش مامون میرسید و وزیرش «فضل بن سهل» به او پند میداد که اگر امام به همین شیوه راه خود را تا جایگاه نماز ادامه دهد، مردم چنان شیفتهاش خواهند شد که دیگر ما تامین جانی نخواهیم داشت. بنابراین، بهتر است او را از نیمه راه برگردانیم.
مأمون نیز همین گونه با امام رفتار کرد. یعنی او را از رسیدن به جایگاه نماز بازداشت و پیش نماز همیشگی را مامور گذاردن نماز عید کرد.
در آن روز وضع مردم بسیار آشفته شد و صفوفشان در نماز دیگر به نظم نپیوست.
منبع: جلوه وصال، تالیف علی برجی، تهیه و تدوین ارائه امور فرهنگی آستان قدس، نشر قدس رضوی.

عکس حرم مطهرامام رضا علیه السلام
8634فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز حرم مطهرامام رضا علیه السلام

زائر حرم امام رضا علیه السلام
7963دولت دراین سرا و گشایش دراین در است ... السلام علیک یا انیس النفوس یا علی بن موسی الرضا(ع) #امام_رضا_علیه_السلام #حرم_امام_رضا_علیه_السلام #حرم_مطهر_رضوی

دربانان حرم مطهر امام رضا علیه السلام
9693از رهگذر خاک سر کوی شما بود؛ هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد