مشاهیر | علی اکبر ابوترابی فرد
تولد در آغاز شروع جنگ جهانی دوم
سال ۱۳۱۸ با شروع جنگ جهانی دوم در شهر مقدس قم و در خانوادهای از اهالی علم و اجتهاد، فرزندی پا به عرصه وجود گذاشت که او را علیاکبر نام نهادند. او در سالهای کودکی، شاهد هجمه همه جانبه رضاخان، عامل سرسپرده استعمار علیه دین و روحانیت اسلام بود. در دورانی که مبارزات فدائیان اسلام به اوج خود رسید، سیدعلیاکبر در نوجوانی قرار داشت و در مراسم آنان شرکت کرده، ضمن همراهی و همدلیشان، خود را برای مبارزههای همه جانبه آماده کرده بود.
طلبه مدرسه علمیه نوّاب
او در سال ۱۳۳۶ مدرک دیپلم خود را در رشته ریاضی گرفت و برای ادامه تحصیل جهت کسب علوم حوزوی وارد مشهد شد و در حجره کوچکی در مدرسه نوّاب سکنی گزید و به تعلیم و تعلم اشتغال یافت. او در همین دوران تحصیل در مشهد، شاهد حرکت بزرگ و سازمان یافته در مخالفت با غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. وقتی نهضت امام(ره) به دستگیری ایشان، قیام خونین ۱۵ خرداد و تبعید وی انجامید؛ حاج آقای ابوترابی از مشهد به قم رفت تا ضمن قرار گرفتن در کانون مبارزه در سازماندهی فعالیتها نیز نقش داشته باشد.
تشرف به نجفاشرف
سرکوب قیام جاودانه ۱۵ خرداد سبب تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه و نجفاشرف شد. مرحوم ابوترابی هم در ۱۳۴۴ برای دیدار امام(ره) و کسب فیض از محضر ایشان و دیگر بزرگان حوزه علمیه نجفاشرف، از راه بندر خرمشهر و به طور مخفی به بصره و از آنجا به نجفاشرف رفت. شرکت در کلاس درس امام خمینی(ره) و دیگر علمای نجف، فرصتی بود تا سیدعلیاکبر ابوترابی دوره سطح را با موفقیت، پشت سر بگذارد و از نزدیک هم در جریان مبارزه امام (ره) قرار داشته باشد.
بازگشت به ایران و دستگیری توسط ساواک
حجتالاسلام ابوترابی در حالی که سطح را به پایان رسانده و در ۱۴ مرداد ۱۳۴۹ در راه بازگشت به ایران بود، در مرز خسروی دستگیر و زندانی شد و پس از آن هم دیگر اجازه بازگشت به حوزه علمیه نجفاشرف را نیافت. او را به ساواک کرمانشاه بردند و پس از یک روز به تهران منتقل کرده و به مدت ۶ ماه در زندان بود. مرحوم ابوترابیفرد با مبارزانی همچون شهيد آيتالله بهشتی، شهيد رجایی و همچنين رهبر معظم انقلاب ارتباط نزديك و همكاری تنگاتنگ داشت.
حضور در جبهههای حق علیه باطل
مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابیفرد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با شروع جنگ تحمیلی در همان نخستین روزهای آغاز جنگ در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت و در کنار شهید مصطفی چمران در ستاد جنگهای نامنظم به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت و به مأموریتهای شناسایی و دشوار میرفت. سرانجام در ۲۶ آذرماه ۱۳۵۹ در یکی از مأموریتهای شناسایی در تپههای اللهاکبر که هفت کیلومتر از نیروهای خودی فاصله داشت، در راه بازگشت، مورد شناسایی و تعقیب دشمن قرار گرفت و به اسارت درآمد.
اسارت در واپسین روزهای جنگ
در ماههای اولیه جنگ تحمیلی برای شناسایی منطقه به همراه سربازی به عقب دشمن نفوذ کرده بود که ناگهان دشمن متوجه آنها شد و به سمتشان تیراندازی کرد. آن سرباز تیر خورد و به روی زمین افتاد. حاج آقای ابوترابی هم فرار کرد، حدود یک کیلومتر از او دور نشده بود که با خود فکر کرد به دور از مردانگی است که رفیقش را تنها بگذارد و جان خودش را نجات دهد. بالای سر او برگشت و میخواست او را بر دوش بگیرد و به عقب برگرداند که ناگهان خود را در محاصره دشمن دید و اسیر شد.
بیش از ۱۰ سال تحمل اسارت
حاج آقای ابوترابی با استقامتورزی، خدامحوری، آرامش و تواضع رهبر و هادی اسرایی بود سختی اسارت آنها را ناامید کرده بود. تلاش و مجاهدت خستگیناپذیر او دستاوردهای خوبی داشت که از جمله آنها میتوان به تحول درونی «کاظم عبدالامیر» شکنجه گر عراقی اشاره کرد که با اخلاق حسنه حاج آقا ابوترابی مسیر زندگیاش عوض شد و پس از چند دهه زندگی در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع) شهید شد.
مدفون در صحن آزادی
زمانی که حاج آقا ابوترابی به مشهد رفت و آمد داشت، یکی از آزادگان به او گفت: «حالا که شما خیلی به امام رضا (علیه السلام) ارادت دارید، اجازه دهید که ما برویم و پیشنهاد دهیم، یک محل دفنی برای شما مشخص کنند» که حاجی گفته بودند: «نه آقاجان خدا خودش درست میکند» و اینطور هم شد.
سرانجام مرحوم ابوترابی روز دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ مصادف با 27 ماه صفر همراه با پدر خود در حالیکه عازم مشهد بودند، در جاده سبزوار نیشابور، بر اثر تصادف جان بابختند. پیکر آنها به تهران منتقل شد و بعد آن به قزوین بردند، مانده بودند که او را کجا دفن کنند، قزوین که زادگاهشان است یا تهران که زندگی میکردند.
عاقبت مرحوم آیتالله واعظ طبسی تولیت فقید آستان قدس رضوی پیشنهاد میکند او را در جوار حضرت دفن کنند. لذا پیکر مطهر این پدر و پسر در حجره بیست و چهار صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) به خاک سپرده شدند.
منبع: خبرگزاری رضوی