site.title

داستانی از امام حسن عسکری

محمد، خدمتکار امام حسن عسکری (علیه السلام) بود. او می‌گفت:
امام (ع)، مردِ خیلی مهربان و با خدایی بودند.

 

ایشان همیشه خدا را عبادت می‌کردند و
هرقت من از خواب بیدار می‌شدم می‌دیدم که
در حال سجده و حرف زدن با خدای مهربان هستند.

 

یاران امام (ع) خیلی ایشان را دوست داشتند؛
برای همین، خیلی وقت‌ها برایشان،
انجیر و انگور می‌آوردند. 

 

امام (ع) همیشه وقتی میوه‌ها را می‌دیدند،
اول، یکی دوتای آنها را می‌خوردند،
بعد به من می‌گفتند:
محمد، اینها را برای #بچه‌هایت ببر...

 

من می‌گفتم: آخر، اینها که خیلی زیادست!
اما امام (ع) با لبخند می‌گفتند:
محمد، همه میوه‌ها را ببر ...


ایشان خیلی بچه‌ها را دوست داشتند.
من در بین مردم، مهربان‌تر از امام عسکری (علیه السلام) ندیده‌ بودم 

صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ