شعر کودک | حضرت زینب کبری
رحلت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)
مادرِخوبم به تو
صد درود و صد سلام
یادته در سالِ پیش
قصه میگفتی برام
قصهی زن بود وصبر
داستانی ناتمام
یاد دارم مادرم
بردی از زینب تو نام
دوست دارم از تو باز
بشنوم با احترام
باقی آن قصه را
تا به پایانش تمام
خوب میدانم اگر
بشنوم خود این کلام
میشوم من دختری
مثلِ زینب بامَرام
آمد و پیشم نشست
با وضو و احترام
ابتدا با گریه گفت
حضرتِ زینب سلام
بعدگفتاز زینب و
کربلایش از برام
داستانِ صبر آن
خواهرِ خوبِ امام
داستانِ رنجها
ظلمهایِ مستدام
داغِ هیجده مَحرَم و
کودکانِ تشنه کام
بعد گفت از زینب و
آن مسیرِ شهرِشام
از پرستاریِ او
از یتیمانِ امام
داستانِ کربلا
ختم شدبا اینکلام
کیست الگوی زنان؟
«زینبِ والا مقام»
او که در بزمِ یزید
داده بر ما این پیام
اینحسینحقستوهست
تا قیامت مستدام
ای خدا داریم ما
یک دعا بر لب مُدام
زودتر تقدیر کن
تا کند مهدی قیام
تا بهزودی گیرد از
دشمنانْ او انتقام
شاعر: سلمان آتشی