site.title

زن در جمهوری اسلامی ایران

نسل انقلاب، نسل امید
ما نسلی هستیم که به گذشته تعلق داریم اما هماره نگاهمان به آینده بوده است؛ آینده ای که با پیروزی انقلاب خجسته و سراسر افتخار اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد و روند استوار و دین مدار و بالنده آن ناهمواری ها را یکی پس از دیگری پشت سر خواهد گذاشت و فرهنگ و سیاست و اقتصاد و حقوق و همه مناسبات اجتماعی و حکومتی رنگی تازه خواهد گرفت؛ رنگ دین و ارزش های والای اسلامی، و «زن» که مظهر زایش و رویش و پرورش است به جایگاه درست خود باز خواهد گشت و از دام رژیم وابسته پهلوی که همه ارزش های انسانی و اسلامی او را با تیر نادانی و منفعت طلبی و وابستگی و بی دینی نشانه رفته، رهایی خواهد یافت. اینک همین نسل در پیشگاه تاریخ و در حضور نسل پس از انقلاب، با همه وجود و از سرِ راستی و ایمان به حقایق و ارزش هایی که پیامبر خاتم، صلوات اللَّه علیه و آله، و امامان والامقام، علیهم السلام، منادی آن بوده اند، گواهی می دهد که به رغم دشواری های بسیار و آفت ها و آسیب ها، انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی و خیزش عمومی بر پایه اسلام و آموزه های علمی و عملی اهل بیت، علیهم السلام، به ویژه حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا، سلام اللَّه علیها، زنان از دام گسترده فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه ای که به سیاست های رژیم پهلوی گرفتار شده بود، رهایی یافتند و دگرگونی سترگ، ژرف و گسترده در عرصه های گوناگون زندگی آنان پدید آمد و زنان و مردان، یکسان و همدوش در مسیر حرکت بالنده اسلامی و تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار گرفتند.


نسل پیروزی
ما نسلی هستیم که از گذشته آمده ایم و همچنان، نگاه به آینده داریم؛ گذشته ای که اگر عنایت ویژه الهی شامل حال مان نشده بود و آن روند، آن گونه که شاه می گفت و می خواست و وعده دروازه های تمدن بزرگش! را می داد، ادامه می یافت، می توانستیم حدس بزنیم که اینک جامعه را از دروازه های جهنم سوزان فساد و فحشا و ستم مضاعف و وابستگی کامل و بی دینی عبور داده بود و به بهشت موهومی که رضاخان مستبد و بی سواد دست نشانده ترسیم کرده، لغزانده بود؛ بهشتی که یک گوشه آن را در کشف حجاب اجباری و به زور پاسبان و گزمه، نشان داده، فرزند وابسته ترش یک دروازه آن را در جشن هنر شیراز از کنار «دروازه ملل» تخت جمشید گشوده بود، نیز دروازه دیگرش را در جشن رسوای تاجگذاری و دروازه سومش را در بزرگداشت 2500 سال شاهنشاهی، اما خداوند حکیم و مهربان، آن وضع را خوش نداشت و مردی را از تبار نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی، صلوات اللَّه علیهم، فرستاد تا در دعوت به خیزش عمومی و نهضت فراگیر خود، همه را، چه زن و چه مرد به «کشتی نجات» فرا خواند و بت نادانی و خرافه و استعمار و دودستگی را با «تبر» روشنگری ها و قاطعیت خویش در هم فرو ریزد و ساره ها و هاجرها را به ساحت ابتلا و امتحان الهی در آوَرَد و زمزم معرفت و آگاهی و ایمان و بالندگی را به رویشان جاری سازد تا با طهارت روح و آن همه زیبایی و معنویت و ایثار که در انقلاب و جنگ از خود نشان دادند، هاجروار گِرد خانه حق به طواف در آیند.
مردی که با عصای موسوی و «ید بیضایی» اژدهای دو سر شرق و غرب را که فرعون وار زنان را «زنده» می دارند و از حقوق و «حیات» آنان دم می زنند تا در منافع خود به بردگی و کنیزی گیرند،(1) واژگون ساخت، نیز راه روشن و نورانی حق را نشان داد تا زنان همراه و همدوش مردان بتوانند از «نیل»های خروشان و پرحادثه زندگی و جامعه گذر کنند. بزرگمردی که نفس مسیحایی او آن همه مرده و محتضر را حیات دوباره داد و دختران و پسران را از «پَرسه» در فساد و فحشا و بی هویتی و گناه به «عرصه» بندگی و بالندگی و مسجد و نماز و جهاد و شهادت در آورد.


مردی بر فراز مهر و قهر
آن «مرد» آمد. آن «مرد» از پسِ باران تیر تهمت و حصر و تبعید و هجرت و در سنگلاخ بیعت و مبارزه و قهر و مهر 15 خرداد و 19 دی و 12 و 22 بهمن آمد. آن «مرد» با «بُراق» راهوار علم و مرجعیت و هدایت و روشنگری و ایمان به هدف و باورهای عمیق مردم و نفوذ در عمق جان و خواست و اراده جامعه آمد و تا جایی پیش رفت که دیگران، که دیرزمانی مدّعی راه و هدایت بودند، باز ماندند و گفتند ما را همین مرحله بس است، که اگر کمی پیشتر آییم می سوزیم (لو دَنَوْتُ انملةً لَاحْترقتُ). کشش وجود مبارزاتی آنان بیش از این نبود.
آن «مرد» در وقتی آمد که در عقبه «بیعت» با او نه چند نفر زن بلکه میلیون ها زن در میدان هایی چون 17 شهریور و تاسوعا و عاشورای 57، دست بیعت به دعوت و رسالت اسلامی و رهبری او داده بودند. و سرانجام غریو شادی و سرود پیروزی را روزی سر دادند که در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد، آن «مرد» را میان خویش دیدند، هر چند که هنوز به «مدینه» در نیامده بود، اما «فجر» طلوع کرده بود و پرتوهای خورشید خوشبختی و آزادی و استقلال و سربلندی و «حیات طیبه» بانوان از افق نمودار شده بود. این گونه بود که در میدان و خیابان «آزادی» و «انقلاب» و «بهشت زهرا»، میلیون ها زن همچون زنان و جوانان مدینه - چنان که گفته اند - شعر «استقبال» را می سرودند.


منبع: مجله پیام زن بهمن 1383، شماره 155، زن در جمهوری اسلامی ایران نگاهی به دیروز.
----
پی نوشت ها:
1. إنّ فرعون علا فی الْأرض و جعل أهلَها شیعاً یستضعف طائفةً منهم یذبّح أبناءَهم و یستحیی نساءَهم إنّه کان من المفسدین؛ قصص، آیه 4.
 

صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ