اهمیت اهل حرم حسینی به عفاف و حجاب
در عصر ما كه افرادی، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى دانند از حجاب گفتن سخن براى آنها ناخوشايند و گاه افسانه اى است متعلق به زمان هاى گذشته! در مقابل نیز افراد بسیاری پیدا می شوند که از غیرت برخوردارند و مواظب ناموس خود هستند و به دیگری اجازه تعرّض به حریم خویش نمی دهند. آنان به خاطر غیرت و شرفی که دارند تحمل نمی کنند که دیگران با نگاه های ناپاک یا انگیزه های فاسد، به نوامیس او نزدیک شوند و قصد سوئی داشته باشند.
این غیرت و پایبندی به عفاف و حجاب که صفتی ارزشمند و پسندیده است در امام حسین علیه السلام و اهل حرم و سراپرده او در سطحی بی نظیر وجود داشت و همیشه و در همه حال اینگونه بودند چنانکه می بینیم امام علیه السلام حتی در شب عاشورا نیز خانواده اش را به حجاب و عفاف و خویشتن داری توصیه می کند، امام سجاد عليه السّلام مى فرمايد: آن شبى كه پدرم فردايش كشته شد نشسته بود و عمّه ام زينب نزد من بود و از من پرستارى مى كرد، در خیمه ای دیگر پدرم اشعاری را خواند و من فهميدم منظورش چيست، بغض گلويم را گرفت، ولى ساكت شدم، عمّه ام نيز، آنچه را كه من شنيده بودم شنيد نتوانست خودش را كنترل كند در حالى كه پيراهنش روى زمين كشيده مى شد و رويش باز بود نزد حسين عليه السّلام رفت و شروع به ندبه و زاری کرد امام نگاهى به خواهر كرد و فرمود: خواهرم! شيطان، شكيبايى و بردبارى ات را نگيرد. پس از اینکه بینشان صحبت هایی شد عمه ام به صورت خويش سيلى زد و دستش را به طرف گريبانش برده آن را پاره كرد و بيهوش بر زمين افتاد! پدرم بر بالينش رفت و بر صورتش آب ريخت و فرمود: اى خواهرم! تقواى الهى را پيشه كن و به واسطه دلگرمى هايى كه خداوند به صابرين داده خويشتن دارى نما... پدرم با اين جملات خواهر را تسلّى داد و فرمود: اى خواهرم! تو را قسم مىدهم و شما به قسم من وفادار باش. وقتى كه از دنيا رفتم براى من گريبانت را پاره نكن، به خاطر من صورتت را نخراش و آه و وا ويلا نكن.[1]
زنان و دختران امام حسین نیز همچون آن حضرت، سخت به عفاف و حجاب پایبند بودند، حميد بن مسلم می گويد به هنگام غارت خيمه ها مي ديدم زنان و دختران حسين علیه السلام در ندادن روپوش هاى خود سخت پافشارى مى كردند و نمى گذاشتند دشمن به سادگى چادر و روپوش آنها را از سرشان بربايند ولی ناتوانى، داغدارى و اسيرى بالاخره آنان را مغلوب دست ستم مى كرد و چادر و روپوش آنها به غارت مي رفت.... در ادامه می گوید: وقتی پسر سعد رسيد زنان و دختران حسين علیه السلام اطراف او را گرفته از جفاى شمر به بى مهرى پسر سعد پناهنده شدند، او دستور داد كسى وارد خيمه زنان نشود، زنان نیز از وى درخواست كردند دستور دهد چادر و روپوش هایى كه از آنان به غارت رفته به آنها برگردانند تا بتوانند سر و صورت خود را از نامحرمان بپوشانند. پسر سعد نیز دستور داد هر كس هر چه از خيمه ها غارت کرده باز گرداند ولی كوچكترين اعتنایى به فرمان او نکردند.[2]
در ماجرای ورود اسيران به دمشق که دشمن، سر امام حسين عليه السّلام را همراه بانوان و اسيران به سوى دمشق مى بردند، نیز می بینیم هنگامى كه نزديك دمشق رسيدند، حضرت امّ كلثوم عليها السلام نزد شمر آمد و فرمود: «من درخواستى دارم.» شمر گفت: آن چيست؟ فرمود: «وقتى ما را وارد شهر دمشق مى كنى از دروازه اى وارد كن، كه تماشاچى كمترى داشته باشد و به اين سپاه پيشنهاد كن كه سرها را از بين محمل ها بيرون ببرند و از ما دور كنند، زيرا از بس ما را در حال اسارت ديدند كه رسوا شديم.» اما شمر از روى ناپاكى و ظلمى كه داشت بر خلاف دستور داد سرهاى شهدا را بالاى نيزه ها کردند و در ميان محمل ها عبور دادند، در نتيجه اهل بيت امام حسين عليه السّلام را به صورت اسير در ميان تماشاگران حركت دادند تا آنان را كنار دروازه دمشق آوردند، و آنها را در روى پله هاى مسجد جامع، در همان جا كه اسيران را نگه مى داشتند، سر پا نگهداشتند.[3]
امام حسین علیه السلام و یاران و اهل حرم ایشان اینگونه بودند و در بحرانی ترین لحظات نیز پایبند عفاف و حجاب خود بودند و به هیچ وجه راضی نبودند در معرض دید و توجه نامحرمان قرار بگیرند و آنها نمونه و الگوی مناسبی هستند برای کسانی که می خواهند عفاف و حجاب را رعایت کنند و تلنگریست برای آنان که نسبت به این مسئله توجه کمتری دارند یا خواسته یا ناخواسته کوتاهی می کنند.
پی نوشت ها:
[1] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 ق، ج 2، ص 93.
[2] همان، ج2، ص 112.
[3] مثير الأحزان، ابن نما حلى، مدرسه امام مهدى علیه السلام، قم، 1406ق، ص 97.