برشی از کتاب ذره و آفتاب
چند دقیقه مطالعه
راوی: حجت الاسلام قرائتی
در سفری که برای زیارت به مشهد مشرف شده بودم، بعد از تشرف و زیارت از خواستههای من از حضرت رضا(ع) این بود که به امام رئوف و مهربان عرض کردم،
آقا من میخواهم عنایتی فرمايید زمینهی تبلیغ و سخن گفتن مرا چنان گسترده فراهم نمايید که بتوانم برای همهی دانش آموزان دانشگاهیان، ادارات دولتی و... سخنرانی کنم.
این تقاضا زمانی مطرح میشد که از طرف رژیم پهلوی هر کسی را نمیگذاشتند در مجلس صد نفری صحبت کند!
این تقاضا در آن زمان چنان ناشدنی به نظرم رسید که یک مرتبه در حال دعا و التجا و گریه، خندهام گرفت با خود گفتم:
شیخ دست بردار!! مگر میشود؟
این چه تقاضایی است که میكنی؟ یک خواستهی شدنی را مطرح کن!
اما تقاضایی بود که شده بود…
بعدها که انقلاب پیروز شد متوجه شدم که حضرت رضا(ع) خواستهی به ظاهر ناشدنی مرا، شدنی فرمود…
امروز به برکت انقلاب این امر به عنایت حضرت، میسر شده است.
منبع: کتاب ذره و آفتاب/ عنایات امام رضا(ع) / ص۸۳

