نشانه موفقیت در زندگی مشترک چیست؟
برای پیدا کردن پاسخ این پرسش باید دید هدف از زندگی مشترک چیست؟ از نگاه قرآن، هدف از زندگی مشترک رسیدن به آرامش است:
«وَ مِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکمُ مِّن أنفُسِکُم أَزوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحمَةً إِنَّ فى ذلِکَ لآیاتٍ لِّقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ؛(1) و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان، همسرانى را براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان، دوستى و رحمت نهاد. آرى! در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند، قطعاً نشانههایى است.»
امّا این آرامش به چه کار میآید؟ آرامشی که محصول ازدواج است، سرمایهای برای رسیدن به رشد و کمال انسانی است که فلسفۀ آفرینش ما در آن معنا میشود. خداوند، دربارۀ نتیجۀ این سکون و آرامش میفرماید:
«هُوَ الَّذِى أنزَلَ السَّکِینَة فىِ قُلُوبِ المُؤمِنِینَ لِیَزدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانهِِم؛(2) اوست آن کسی که برای دلهاى مؤمنان آرامش فرو فرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند.»
با توجّه به این آیه، باید گفت انسانها برای رسیدن به رشد ایمانی، نیازمند آرامش هستند. یکی از ابزارهای لازم برای رسیدن به این آرامش، ازدواج است.
حال با کنار هم قرار دادن این دو آیه میتوان گفت که نشانۀ موفقیت در زندگی مشترک، این است که ما در کنار هم احساس آرامش کرده، پلههای رشد و کمال را یکی پس از دیگری طی کنیم.
برای اینکه دو نفر در کنار هم احساس آرامش کنند، باید در اخلاق و عقاید، همتای یکدیگر باشند. در ادبیات دینی به این همتایی «کفویّت» گفته میشود.(3) اگر یکی از دو پایۀ کفویّت، یعنی همسویی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد.
ناگفته پیداست این کفویت، باید پیش از ازدواج وجود داشته باشد و ازدواج به امید پیدا شدن کفویت، اشتباه است. البتّه این بدان معنا نیست که اگر دو نفر با هم ازدواج کردند و بعد از ازدواج به این نتیجه رسیدند که کفو هم نیستند، باید از هم جدا شوند. توصیۀ ما به همۀ زوجها این است که:
الف) اگر کفویت نبود
1. در صورتی که در دوران عقد هستید، عروسی را به تأخیر بیندازید و تا وقتی هم که مطمئن نشدهاید به کفویت رسیدهاید، زندگی مشترک خود را آغاز نکنید.
2. اگر هم زندگی مشترکتان را آغاز کردهاید، قبل از هر چیز، به طلاق فکر نکنید. طلاق، آخرین راه است.
3. یادتان نرود که گاهی ما اشتباه میکنیم و اختلاف را دلیل بر عدم کفویت میگیریم. اختلاف، امری عادی است که حتی ممکن است بین دو نفر که کفو هم هستند، ایجاد شود.
4. حتماً مشکلاتتان را با مشاوری امین و متعهد در میان بگذارید.
5. کفویت را میتوان در دوران عقد یا پس از عروسی هم ایجاد کرد. با در نظر گرفتن نکاتی که به صورت عمومی گفته شده و همچنین دستورهایی که مشاور امین به شما میدهد، تلاش کنید این کفویت را ایجاد کنید.
یکی از اصلیترین سفارشها برای ایجاد کفویت، گفتگوست. گفتوگو، میتواند در زمان عقد که احساسات دو طرف نسبت به هم در اوج قرار دارد، هدفها را به هم نزدیک کند. گاهی هدفها یکی هستند، امّا سوءتفاهم و برداشت اشتباه موجب میشود که انسان احساس کند اهداف متفاوتی با همسرش دارد. گفتوگو میتواند این سوءتفاهمها را برطرف کند.
6. اگر به هر دلیلی نتوانستید کفویت را ایجاد کنید و مشاور امین و متعهد هم معتقد به عدم کفویت میان شما و عدم امکان ایجاد آن بود، باز هم تلاش کنید و اگر نشد، باز هم تلاش کنید... و اگر نشد، اگر در دوران عقد هستید یا هنوز صاحب فرزند نشدهاید، تصمیمتان را زودتر بگیرید. اگر صاحب فرزند شدهاید، بدانید که تصمیم برای جدایی، تصمیمگیری برای آیندۀ فرزندتان نیز هست؛ پس به گونهای تصمیم بگیرید که هیچگاه پشیمان نشوید.
ب) اگر کفویت بود
1. قدر این کفویت را بدانید و از آن برای رشد و شکوفایی انسانی خود استفاده کنید.
2. کفویت سرمایه است. اگر از این سرمایه به خوبی استفاده کنید، رشد میکنید و در طول زندگی روز به روز بر تفاهم و همتایی شما افزوده میشود.
3. اگر از این سرمایه بهخوبی استفاده نکنید، ممکن است روزی آن را از دست بدهید.
نکاتی که در این نوشتار آمده، به شما کمک خواهد کرد که میان خود و همسرتان، کفویت ایجاد کنید و از این سرمایه در جهت آرامش و رشد خود در زندگی، بهترین استفاده را بنمایید.
میدانم در این چند سالی که سقف روی سرمان یکی بوده، حال و هوایمان سرِ سازش با هم نداشته است. به جای این که پَر باشیم برای نوازش یکدیگر، سوهان بودهایم برای ساییدن روح هم. بنا بود لباس باشیم برای یکدیگر. لباس شدیم، اما لباسی خاربافت که روحمان را تکه تکه کرده است. میخواستیم مایۀ آرامش هم باشیم، اما آرامشی را هم که داشتیم، بر باد دادیم. عهد همراهی بستیم؛ امّا عقدمان که بسته شد، تو به مشرق رفتی و من به مغرب. حالا نشستهایم رو به روی هم. خستهایم از این همه بار اختلافی که دوشمان، تاب نگهداشتنش را ندارد. گوشمان کر شده از این همه فریاد ناسازگاری. تا کی؟ به چه قیمتی؟ بس است دیگر. ما هر دو انسانیم و یک خدا داریم. بیا بنده باشیم، بندۀ خدای مشترکمان. تو اگر بندۀ خودِ خدا شدهات باشی و من هم بندۀ خودِ خدا شدهام، پنجرۀ زندگیمان هیچگاه رو به ساحل آرامش باز نخواهد شد. این دو خدا، دشمن یکدیگرند، سرِ سازش ندارند. من، «منِ» خود را کنار میگذارم و تو هم «منِ» خود را کنار بگذار. وقتی افساری را که منهایمان دور گردنمان پیچیده باز کنیم، دستمان را در دست خدا میگذاریم و او را حاکم بر زندگی میکنیم. میشود پَر باشیم برای نوازش یکدیگر. ما برای رسیدن به یک خدا آفریده شدهایم، پس راهمان یکی است.
منبع: مقاله شاخصهای خوشبختی، محسن عباسی، ماهنامه پاسدار اسلام، مرداد و شهریور 1394.
----
پی نوشت ها:
1. روم، 21.
2. فتح 4.
3.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «کفوها را به ازدواج هم در بیاورید و در میان آنها ازدواج کنید»، ( الکافی، ج5، ص332)