تبیین امامت امام کاظم (علیه السلام)
تبیین امامت امام کاظم (علیه السلام) در بیان امام صادق (علیه السلام)
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»؛(نساء(4): 59).
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! )
بهترین و مهمترین راه شناخت امام، نص و تصریح پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) یا امام قبلی است.
در این مجال به مناسبت شهادت امام موسی الکاظم (علیه السلام) به دلایل امامت ایشان در کلام امام صادق (علیه السلام) میپردازیم:
1 . تصریح به امامت در زمان کودکی
از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
پدرم در پنج سالگی نزد پدرش امام صادق (علیه السلام) بود. در آن زمان عدهای از یهودیان نزد ایشان آمدند و سؤالهایی را از ایشان پرسیدند، امام صادق (علیه السلام) از پدرم خواست تا پرسش های آن ها را جواب دهد. همین که آن حضرت به سؤال های آنان پاسخ داد، امام صادق (علیه السلام) بین دو چشم او را بوسید و فرمود: «انتَ القائمُ مِن بَعدی» و سپس رو به حاضران کرد و فرمود: «آنچه که ایشان در پاسخ به سؤال های شما بیان کرد مضامین اخباری است که خدا به او الهام کرده است». [1]
--------------------------------------------
2 . تصریح به امامت در نوجوانی
فیض بن مختار میگوید:
به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «دستم را بگیر و از آتش نجاتم بده و بگو بعد از شما چه کسی را امام خود بدانم؟» در این حال فرزندش موسی (علیه السلام) که نوجوان بود وارد شد. امام (علیه السلام) فرمودند: «این صاحب شما است به او تمسک کنید». [2]
--------------------------------------------
3 . تصریح به امامت در جوانی
یزید بن اسباط گوید:
در زمان بیماری امام صادق (علیه السلام) که منجر به وفات آن حضرت شد، به محضر ایشان رفتم، امام (علیه السلام) فرمودند: «این جوان را میبینی؟ وقتی مردم دربارة او اختلاف کردند شهادت بده که من به تو گفتم همانا یوسف به خاطر خوابی که دیده بود مورد حسادت برادرانش قرار گرفت، این جوان نیز مورد حسادت واقع میشود. سپس فرزندانش عبدالله، اسحاق، محمد و عباس را فرا خواند و به فرزندش موسی اشاره کرد و به آن ها فرمود: «او وصیّ اوصیا و عالم علم علما و شاهد بر زندگان و مردگان است». [3]
--------------------------------------------
4 . نفی امامت اسماعیل
ولید بن صبیح گوید:
من با مردی به نام عبد الجلیل بر سر مسئله ای اختلاف نظر داشتم. او به من گفت: «امام صادق (علیه السلام) چند سال پیش از وفات اسماعیل درباره او وصیت کرده بود. من این مطلب را نزد امام صادق (علیه السلام) بازگو کردم امّا امام (علیه السلام) آن را تکذیب کرده و فرمودند: «اگر وصیتی کردهام به فرزندم موسی است نه کس دیگر». [4]
-------------------------------------------
5 . نفی امامت عبدالله افطح
سلیمان در روایتی دیگر میگوید:
با جمعی در محضر امام صادق (علیه السلام) بودیم و عبدالله فرزند آن حضرت، نیز حضور داشت، امام (علیه السلام) ما را به سکوت امر کرد و فرمود: «فعلاً در مورد چیزی سؤال نکنید.» همین که عبدالله بیرون رفت امام (علیه السلام) فرمود: «او از چیزی که شما به آن باور دارید دور است؛ من از او بیزارم، خدا از او بیزار باشد». [5]
--------------------
منابع روایت:
[1] عبدالله بن جعفر حميري قمي، (1413ه.ق)، قرب الاسناد، ص317ـ330، قم: آل البيت.
[2] محمد بن یعقوب کلینی، (1363ه.ش)، الکافی، ج1: 311، تهران: دارالکتب الاسلامیة.
[3] محمد بن علی ابن شهر آشوب، (1376ه.ق)، مناقب آل ابی طالب، ج3: 435 نجف: المکتبة الحيدريه.
[4] محمد بن ابراهيم نعمانی، (1422ه.ق)، الغيبة، ص345، قم: أنوار الهدى.
[5] علي بن الحسين ابن بابويه قمی، (1363ه.ش)، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص74، قم: مدرسه امام مهدی.