site.title

نخبگان و انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران، گرچه از ابعاد گوناگون بررسی شده است، در میان تحقیقات گوناگون انجام شده، کمتر به صورت مشخص و موردی به بررسی نقش طبقه نخبگان در دوران پهلوی و جایگاه آنها در شکل گیری انقلاب پرداخته شده است. این در حالی است که یک حادثه بزرگ، نیاز به بررسی همه جانبه دارد. در بررسی تاریخی انقلاب اسلامی، به ابعادی چون تاریخ معاصر، روابط خارجی، اندیشه سیاسی، حقوق سیاسی، اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی توجه می شود. به عنوان مثال، در طرح یکی از مراکز پژوهشی، مسئله جایگاه نخبگان، زیر مجموعه جامعه شناسی سیاسی قرار گرفته است.
برخی از عنوان های این طرح عبارتند از: بررسی خاستگاه اجتماعی نخبگان سیاسی دوره قاجاریه و میزان تحرک اجتماعی در این دوره، طبقه بندی اجتماعی نخبگان سیاسی در تاریخ معاصر ایران، بررسی جامعه شناسانه و سیاسی روابط روحانیان با نخبگان سیاسی حاکم و غیرحاکم در ساخت قدرت، بررسی جامعه شناسانه نقش روحانیان، روشن فکران، نخبگان و گروه های بانفوذ در ساختار اجتماعی قدرت (از کودتای 28 مرداد تا قیام 15 خرداد)، خاستگاه اجتماعی نخبگان سیاسی و روند شکل گیری طبقه متوسط جدید در دوره پهلوی دوم، بررسی جامعه شناسانه و سیاسی سلطنت و حکومت پهلوی دوم از دیدگاه نخبه گرایانه، نقش شکاف طبقاتی در بروز انقلاب اسلامی، بررسی جامعه شناسانه و سیاسی رهبری امام خمینی از دیدگاه نخبه گرایانه.(1)
بدین ترتیب، درصورتی که نخبگان جامعه با رهبری درست بتوانند پیوند جامعه را با فرهنگ سیاسی به صورت پایدار نگه دارند و احساسات و ارزش ها را درونی و تبدیل به باور کنند، ساختار سیاسی و نظام سیاسی حفظ می شود، اما آیا نخبگان سیاسی در دوره شاهنشاهی چنین عملکردی داشتند یا آن گونه که خواهیم دید، بیشتر ویژگی های منفی و خلاف باور جامعه را در خود داشتند.
در ابتدای این بحث، نگاهی به نظر جانسون، درباره علل بر هم خوردن ثبات سیاسی و تعادل اجتماعی، می تواند به فهم میزان نقش نخبگان در انقلاب اسلامی کمک کند. به نظر وی، منابع داخلی و خارجی، همچون وسایل ارتباط جمعی، فعالیت سازمان های بین المللی، پیدایش اختراع های صنعتی و گسترش دانش پزشکی، می تواند به تغییر اندیشه ها و ارزش ها و محیط جامعه بینجامد. در چنین وضعیتی، نخبگان سیاسی باید یا با فشار یا تقاضا برای تغییر همراهی کنند تا شاید تنش اجتماعی کاهش یابد، اما نداشتن مقاومت در توافق، می تواند به سرعت به عنوان یک عامل شتاب زا در بروز انقلاب عمل کند.(2)
نظر جانسون را می توان این گونه مطرح کرد که «خشونت اجتماعی پاسخ مناسب به مقاومت سرسختانه است. این خشونت، بدان خاطر روی می دهد که راه های شناخته شده تغییر غیرخشونت بار نخبگان حاکم، مسدود شده است».(3)
اما پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که انعطاف پذیری نخبگان حاکم، نه تنها مانع از تداوم انقلاب نشد، بلکه به سرعت بخشیدن به آن و نتیجه یابی زودهنگام انقلاب منجر شد. تغییر نشستگان بر اریکه قدرت، از دولتمرد سنتی به نخبه ای تکنوکرات و سپس برگزیده ای به ظاهر محبوب و آن گاه زبده ای نظامی و سرانجام یک ملی گرای بدفرجام، از جمله دگرگونی های غیرخشونت بار نخبگان حاکم بود که نتوانست مانع بحران، خشونت و انقلاب شود.
منبع: کتاب نخبگان و انقلاب اسلامی، محمدحسین حسینی هرندی، ص 74-76.
----
پی نوشت ها:
1. طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» مجله پانزده خرداد، ش 23، ص 124، پاییز 1375 و طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» مجله پانزده خرداد، ش 24، ص 88، زمستان 1375.
2. مهرعلی لطفی، گذری بر رویدادهای معاصر ایران و پیدایش انقلاب اسلامی، قم، نشر عالمه، 1381، ص 38.
3. دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، کتاب سوم، ص 265.
 

صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ