site.title

مشاهیر | ملا عباس تربتی (حاج آخوند)

ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند نخستین فرزند ملا حسینعلى و شیرین بود که در سال ۱۲۵۰ شمسی در روستای «کاریزک ناگهانی» واقع در ۱۵ کیلومتری شرق تربت‌حیدریه و ابتدای جلگه زاوه دیده به جهان گشود. پدرش ملا حسینعلى سواد مختصری داشت، قرآن و کتاب فارسی می‌خواند. او فرزند خود را ابتدا به مکتب‌خانه و سپس برای ادامه تحصیل به شهر تربت فرستاد.

ادامه تحصیل در تربت و مشهد
ملاعباس در شهر تربت در مدرسه حاج شیخ یوسفعلى به فراگیرى صرف و نحو پرداخت و از محضر آخوند ملاعبدالحمید بهره‌مند شد. شوق درونی به تحصیل، او را وادار کرد تا تمام اوقات خود را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیرى مسائل دینى و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و … بگذارند؛ به گونه‌اى که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردى‌هایش قرار ‌گرفت. او همچنین برای تکمیل داسته‌های خود به مشهد آمد.
وی تنها پسر خانواده بود و طولى نکشید که از سوى پدر، مکلّف شد تحصیل در مشهد را رها کرده و برای ازدواج و تشکیل خانواده به روستا بازگردد. ملا عباس پس از ازدواج با موافقت پدرش، پنجشنبه و جمعه‌ها به تربت‌حیدریه نزد استادش می‌رفت تا دروس دینی را بیاموزد.
طلبه خوش استعداد و پرهیزگار، براى رسیدن به مدارج عالى و دور ماندن از عصیان الهی، همسرش را با خود همراه کرد. او را با خودش به مزرعه مى‌برد و کتاب را به دستش مى‌داد که از روى آن، آنچه را از بر مى‌خواند، گوش کند. ملاعباس متن بعضى از کتاب‌ها را همچنان که بیل مى‌زد، مى‌خواند و همسرش از روى کتاب گوش مى‌داد.
ملاعباس در سال ۱۲۸۹ شمسی پس از فوت پدر و به توصیه شیخ علی‌اکبر تربتی مشهور به مجتهد تربتی به شهر تربت‌حیدریه بازگشت و ادامه زندگی او در شهر گذشت.

تکریم بزرگ
حاج شیخ عباس قمى براى بهره‌مند شدن از محضر محدث‌قمی، سخنرانى خود را در تربت‌حیدریه تعطیل کرد و به مشهد وارد شد و به عنوان مستمع، در مسجد گوهرشاد نشست. محدث‌قمى به محض مشاهده حاج آخوند تربتی، از منبر پایین آمد و فرمود: «با وجود حاج آخوند، زیبنده نیست که من موعظه کنم. ای مردم! از ایشان استفاده کنید». لذا از دوست صمیمى خود ملاعباس درخواست کرد تا پایان ماه رمضان در آنجا سخنرانى داشته باشد.

شخصیت معنوی
شخصیت معنوی حاج آخوند به گونه‌ای بود که به رغم انعطاف روحی و تحمل دیگران، تأثیر عمیقی روی آنها می‌گذاشت. سرهنگ نوایی، رئیس شهربانی وقت خراسان در نوبت اول مأموریتش که هنوز جریان سال ۱۳۱۴ شمسی و حادثه گوهرشاد پیش نیامده بود، شبی در منزل مرحوم آیت‌الله محمد آقازاده گفت: «من به هیچ یک از این آقایان اعتماد ندارم، فقط از حاج آخوند ملاعباس است که می‌ترسم اگر نفرین کند، اثر کند».
 
ملاعباس در آینه کتاب
کتاب «فضیلت‌های فراموش شده» توسط حسینعلی راشد فرزند بزرگ ملاعباس نوشته شده که در آن شرح حال پدرش را آورده است. محمد رشید نیز را بر اساس این کتاب موضوعاتی را فهرست‌برداری و برگه‌نویسی کرده و با نظم و ترتیبی جدید در کنار خاطرات همشهری‌های مرحوم ملا عباس راشد تربتی با عنوان «مردی از تبار ملکوتیان» به رشته تحریر در آورده است. برخی از عناوین و موضوعات کتاب شامل وضع سیاسی، اجتماعی، دینی، اعتقادی، علمی و فرهنگی روزگار حاج آخوند، سفرهای ملاعباس، عبادت، خویشتن‌داری و بردباری، ادب معاشرت، جلالت قدر، شاگردان و ارادتمندان او می‌شود.

 

مدفون در حرم مطهر
عارف پیر تربت نزدیک به دو سال در بستر بیمارى بسر برد؛ سرانجام در زمان حضور روس‌ها در خراسان، روز یکشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۲۲ در حالیکه نماز صبح را به صورت خوابیده خوانده بود، حالت احتضار در وجودش پدیدار گشت و او تا آخرین لحظه با هوشیارى کامل، کلماتى را زمزمه کرده و پس از حدود دو ساعت از طلوع خورشید، در شهر تربت‌حیدریه خانه خودش بدرود حیات گفت و پیکر مطهر ایشان بر روى دستان دل سوختگان به سوى مشهد الرضا (علیه السلام) تشییع و در حرم مطهر رضوی، شمال غربى صحن آزادی، جلوی اتاق ۱۲۸ دفن شد. 
 

منبع: خبرگزاری رضوی

صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ