کتاب | حکایت آفتاب

کتاب حکایت آفتاب توسط محمد نجفی یزدی نگارش شده و انتشارات زائر رضوی آن را تهیه و تدوین کرده است. نویسنده در این کتاب به بازنویسی گزیده ای از حکایات زندگی امام رضا(علیه السلام) در سه بخش تاریخی، اخلاقی و تربیتی و کرامات پرداخته است.
شایان ذکر است غالب حکایات ارائه شده از کتاب «بحارالانوار» نقل شده است. «اینکه منّت ندارد»؛ «مؤمن و شراب»؛ «تار موی او» و «آن دوشنبه بارانی» از عنوان های حکایت های مطرح شده در کتاب هستند.
گزیده کتاب حکایت آفتاب
نماز اول وقت حضرت رضا (علیه السلام)
حضرت رضا (علیه السلام) به نماز اوّل وقت بسیار اهمیت می داد، چراکه نماز اوّل وقت رمز هوشیاری و دینداری و توجه فرد مسلمان به خداوند و معنویات است و کسانی که مقید به نماز اول وقت باشند معمولاً از نظر دینی و معنوی در رتبه والایی قرار می گیرند.
در جلسه ای عمران صائبی دانشمند معروف آن زمان با حضرت رضا (علیه السلام) به گفتگو می پرداخت و بحث به جای حساس رسیده بود، که ناگاه حضرت رضا (علیه السلام) از جای برخاست و به مأمون - که ناظر بر جلسه بود - فرمود: وقت نماز است، عمران گفت: قلبم نرم و آماده شده است(برای پذیرش اسلام) پاسخ مرا قطع نکن. حضرت فرمود: نماز می خوانم و برمی گردم.